آدم اینجا تنهاست ودر این تنهایی سایهی نارونی تا ابدیت جاریست.
من در این تاریکی فکر یک برهی روشن هستم که بیاید علف خستگیام را بچرد.
پ.ن
براستی آن کبوتر غمگین که از دل ما رمیده ایمان نیست؟
صبر کردن دردناک است ، و فراموش کردن دردناکتر ، ولی از این دو دردناک تر این است که ندانی باید صبر کنی یا فراموش