آدم اینجا تنهاست ودر این تنهایی سایهی نارونی تا ابدیت جاریست.
من در این تاریکی فکر یک برهی روشن هستم که بیاید علف خستگیام را بچرد.
پ.ن
براستی آن کبوتر غمگین که از دل ما رمیده ایمان نیست؟
سلاموبلاگت واقعا زیباستاگه وقت داشتی به وبلاگ منم سر بزنفقط نظر یادت نرهراستی یه سوال داشتممیخواستم ببینم میشه عکس از داخل کامپیوتر داخل وبلاگ بزاریم؟اگه میشه برام بگو
من شعر سهراب ببینم نمی تونم هیچی نگم،مرسی از شعر قشنگی که گذاچتی :)
سلام
وبلاگت واقعا زیباست
اگه وقت داشتی به وبلاگ منم سر بزن
فقط نظر یادت نره
راستی یه سوال داشتم
میخواستم ببینم میشه عکس از داخل کامپیوتر داخل وبلاگ بزاریم؟
اگه میشه برام بگو
من شعر سهراب ببینم نمی تونم هیچی نگم،
مرسی از شعر قشنگی که گذاچتی :)