من با عبور ثانیهها خرد میشوم، از حمل این جنازهی هوشیار خستهام
سلاماگه دوست داشتی بیا با هم بنویسیمجات تو جمع ما خیلی خالیه.
انگار اینجا هم دلی است پر از حرفهای نگفتن...دل را یادگاری چید باید...
salam. movafagh bashiJamshid
چون نشدبرای حکم نبودن درروزگار نظر بدم دوباره اینجا نوشتممنظورت از این چی بود؟<<آخرین برگ سفرنامه باران این است/ که زمین چرکین است>>
سلام
اگه دوست داشتی بیا با هم بنویسیم
جات تو جمع ما خیلی خالیه.
انگار اینجا هم دلی است پر از حرفهای نگفتن...
دل را یادگاری چید باید...
salam.
movafagh bashi
Jamshid
چون نشدبرای حکم نبودن درروزگار نظر بدم دوباره اینجا نوشتم
منظورت از این چی بود؟
<<آخرین برگ سفرنامه باران این است/ که زمین چرکین است>>